۩۩۩ ☫غزل ☫۩۩۩
زعشق زنده شدم من درآسمـان غزل
بیاکه چاره ی بختم شده جهان غزل
گذشتم از تن و جان یا پریدم از زندان
دمی که زنده شدم جاودان به جان غزل
چنین زنده شـدن هم حکایتی دارد
زخاکیـان نرمیدم به خاکیان غزل
به آشیـانه نما ندم که آشیا نه بمـاند
بهارفصل غزل ایمن ازخزان غزل
تمام شرح ادب را دوان دوان خواندم
برای شرح حکایت بیان بیان غزل
چه سالهـاکه گرفتم به کنج تنهـایی
به کنج خلوت و عزلت ز بیکران غزل
زچشـم شور ببندم که دفتـر معجم
(وَاِن یَکادُ ) بخوانم دوان دوان غزل
شنیدم از دل شیدا بسی روایت کرد
چو مرغ عاشق شیدا ترانه خوان غزل
زجویبار «طریقت» چشیدم آب حیات
زعشق زنده شدم یا که جا ودان غزل
ஜ۞ஜ۩۞۩ஜ۩۞۩
بارهـا من شعر کوثر (س)گفته ام
اسم زهرا (س) روی قلبم سفته